جدول جو
جدول جو

معنی ابن الفقیه - جستجوی لغت در جدول جو

ابن الفقیه(اِ نُلْ فَ)
ابومنصور عبدالواحد بن ابراهیم. از مشاهیر ادبا و محدثین. مولد او در 561 ه. ق. بموصل و وفات 636. او را اشعار رائقه است. در اصطلاح علم حدیث، محدث به فردی گفته می شود که احادیث صحیح را از سایر روایات تمیز می دهد و آن ها را به دقت به نسل های بعدی منتقل می کند. به عبارت دیگر، محدث کسی است که روایت های پیامبر اسلام را جمع آوری کرده، بررسی و تطبیق می کند و در صورت صحت، آن ها را نشر می دهد. این کار نیازمند دقت در بررسی سند، متن، و شرایط راویان است.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُنْ نَ)
احمد بن محمد حسنی حلبی. عالم متفنن. مولد او1003 هجری قمری در حلب بود. و نزد ابن منلا و جمعی دیگر از دانشمندان وقت ادب و فقه فراگرفت و چندی نیابت قضاء حلب داشت. او راست: حاشیۀ غرر و درر در فقه و نیز اشعاری نیکو دارد. وفات او به سال 1056 بوده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُلْ فَ هَِ هََ مَ)
ابوبکر شهاب الدین احمد بن محمد بن اسحاق. ابن الندیم گوید کتاب البلدان او نزدیک هزار ورقه است و بیشتر آنرا از جیهانی گرفته است - انتهی. کتاب مزبور در 290 ه. ق. نوشته شده و یاقوت در معجم البلدان و مقدسی در کتاب خود از آن نقل کرده اند. و ابن الندیم کتاب دیگری به اسم ذکر الشعراءالمحدثین و البلغاء منهم والمفهمین از او نام برده است. و ظاهراً علی بن حسن شیرازی در 413 ه. ق. آنرا خلاصه کرده است
لغت نامه دهخدا